حديث سلسله الذهب در نيشابور

21- مهمترين واقعه اي كه در مسير حركت امام گزارش شده چيست؟

ورود امام به نيشابوور و بيان حديث سلسله الذهب را مي تواند مهم ترين واقعه ماندگار اين سفر دانست.

حضرت رضا (عليه السلام) باعبور از شهرهاي مختلف وارد نيشابور گرديد و با استقبال با شكوه مردم آن شهر روبرو شد به گونه اي كه دانشمند اهل سنت، حاكم نيشابوري شافعي مي نويسد:

« به هنگام استقبال امام، گروهي گريان و زار بودند، عده اي خود را به خاك مي ساييدند و برخي نيز پاي اشتر امام را مي بوسيدند» گزارش حاكم نيشابوري در تاريخ نيشابور خواندني است او مي نويسد:

« وقتي حضرت رضا (عليه السلام) وارد نيشابور شد سوار بر شتري خاكستري رنگ بود در بين راه دو پيشواي حافظ حديث پيامبر، ابوزرعه و محمد بن اسلم طوسي مهار اشتر  آن جناب را گرفته عرض كردند: آقاي ما! اي پيشوائي كه فرزند ائمه طاهريني! اي بازمانده نژاد پسنديده! ترا به حق اجدادت قسم مي دهيم سايبان مهد را يك طرف فرما تا جمال مبارك شما را ببينيم و حديثيث از اجداد خود بيان كن كه يادبودي براي ما باشد.

امام (عليه السلام) اشتر را نگه داشت و سايبان را كناري زد چشم جمعيت به جمال انورش روشن گرديد. گيسوان مباركش شبيه گيسوان پيامبر اكرم بود. همه مردم محو در تماشاي رخسار مباركش بودند. بعضي با مشاهده آن جناب فريادي از شادي كشيدند و عده اي اشك شوق مي ريختند. نويسندگان و قضات فرياد كشيدند مردم گوش كنيد! ساكت باشيد! بيست و چهار هزار قلمدان خارج شد غير از كساني كه دوات به كار بردند»

ابن عساكر (متوفي 571ق) و ابن جوزي (متوفي 795 ق) نيز از اجتماع علماي بزرگ حديث براي استقبال امام ياد كرده است و از چهره هايي چون يحيي بن يحيي (متوفي 226م ق) است و اسحاق بن راهويه و محمدبن رافع (متوفي 245ق) و احمد بن حرب و نضر بن ياسين نام مي برد كه دور مركب امام حلقه زدند.

آنگاه امام رضا (عليه السلام) كه در كجاوه نشسته بود سر بيرون آورده، فرمود:

« از پدرم موسي بن جعفر شنيدم كه گفت: از پدرم جعفر بن محمد شنيدم كه گفت: از پدرم محمد بن علي شنيدم كه گفت: از پدرم علي بن الحسين شنيدم كه گفت: از پدرم حسين بن علي شنيدم كه گفت: از پدرم اميرالمومنين علي بن ابي طالب شنيدم كه گفت: از پيامبر شنيدم كه گفت: از جبرئيل شنيدم كه گفت از خداي عز و جل شنيدم كه گفت:

« لا اله الا الله حصني، فمن دخل حصني امن من عذابي؛ لا اله الا الله دژ من است، پس هر كس به دژ من درآيد از عذاب من ايمن خواهد بود»

اسحاق بن راهويه گويد:

« پس چون كاروان به راه افتاد، امام فرياد زد: « بشروطها، و انا من شروطها، با وجود شرايط آن، و من از شرايط آنم»

مقصود اين است كه اقرار به « كلمه توحيد». هنگامي سبب نجات است كه با اقرار به امامت امام رضا (عليه السلام) همراه باشد؛ امامي است كه خداوند اطاعت اش را بر بندگان واجب كرده است، در اين صورت جامعه، به دست حاكم الهي اداره مي شود و حكومت، حكومت حق باشد، تا مردم بتوانند به حقيقت« توحيد» برسند كه آن پرستش خداي يگانه است و نپرستيدن كس ديگر.

 

تصميم مامون

22- چرا مامون قصد شهادت امام رضا(عليه السلام) را داشت؟

مامون عباسي با مشكلات متعددي در آغاز خود مواجه بود، از جمله:

الف)موضع مخالف علويان و قيام آنان

ب) تفاوت نگاه عباسيان به امين و مامون و ناخشنودي آنان از عملكرد مامون

ج) قتل امين و پيامدهاي ان

د) بيعت برخي از عباسيان با ابراهيم عباسي در بغداد به عنوان خليفه و خلع مامون

خليفه عباسي با دعوت اجباري از امام و پيشنهاد تحميلي ولايت عهدي به حضرت، در پي ترميم و تثبيت موقعيت خود بود، پذيرش اين منصب از سوي امام، نوع عملكرد حضرت، سخنان، هشدارها و موضعگيري روشنگرانه ايشان، به گونه اي بود كه مامون، احساس خطر كرد و حضور امام را مانع و تهديدي براي حكومت خويش تلقي مي كرد. از اين رو تصميم به قتل امام گرفت.

شيوه شهادت

23- مامون به چه شيوه اي امام را به شهادت رسانيد؟

امام به وسيله سم به شهادت رسيد، ابوالصلت هروي مي گويد، بر علي بن موسي الرضا (عليه السلام) در آمدم. او بيمار بود. وقتي مرا ديد فرمود:

اباالصلت! قد سقوني السم، مرا زهر دادند.

مامون عباسي، ايشان را به نوشيدن آب انار مسموم، مجبور كرد و به دست خود آن را به امام خورانيد و اين امر سبب شهادت امام گرديد و دو روز پس از اين حادثه، حضرت به ملكوت اعلي پيوست. همچنين شيخ مفيد ضمن بيان اين روايت، به گزارش ديگري اشاره مي كند، مبني بر اينكه، خوراندن انگور مسموم به حضرت توسط مامون عليه شهادت است.

ابوالفرج اصفهاني نيز به آن دو شيوه مسموميت حضرت از سوي مامون اشاره مي كند، به گزارش او دقت كنيد:

الف)محمد بن جهم مي گويد: علي بن موسي الرضا (عليه السلام) انگور بسيار دوست مي داشت، براي وي انگور تهيه كرده بودند اما به آن انگور سوزن زده بودند. علي بن موسي الرضا (عليه السلام) از آن انگور سوزن زده كه با سم لطيفي آلوده شده بود، خورد.

ب) عبدالله بن بشير مي گويد: مامون مرا طلبيد و گفت: با دست خود براي ما آب انار بگير؛ من با همان دستهاي آلوده! انارها را آب گرفتم. مامون از آن آب انار به علي بن موسي الرضا (عليه السلام) نوشانيد. ديگر بيش از دو روز در اين دنيا به سر نبرد.

ابن شادي نويسنده مجمل التواريخ ( نوشته 520 ق) نيز چنين مي نويسد:

« مامون او را بطوس زهر داد اندر آب نار بدست خويش و بمرد.»

همچنين پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بيشتر از اين شهادت نواده خود را اين گونه خبر داده بود:

« سيقتل رجل من ولدي بارض خراسان بالسم ظلما» بزودي مردي از فرزندانم در خراسان، مظلومانه با سم كشته خواهد شد»

امام رضا (عليه السلام) نيز خود فرموده بود:

« اني مقتول و مسموم و مدفون بارض غربه؛ همانا من در سرزمين غربت كشته و مسموم شده و در آنجا مدفون مي شوم»

نقش مامون

24- مورخان درباره شهادت امام و نقش مامون در اين ماجرا چه نظري دارند؟

بي شك، مامون عباسي، امام را مسموم كرده او نقش اصلي را در شهادت امام ايفا نمود و اين واقعه تاريخي، غير قابل خدشه است و مورخان شيعي به اتفاق بر مسموميت امام توسط مامون اذعان دارند.

حسن بن محمد قمي در تاريخ قم (نوشته سال 378 ق) مي نويسد:

« مامون امام علي بن موسي الرضا عليهما السلام را بطوس زهر دارد»

ابن طقطقي (متوفي 709 ق) مي نويسد:

با دسيسه مامون سم در انگور ريختند و به علي موسي الرضا (عليه السلام) خورانيدند و چون علي بن موسي الرضا (عليه السلام) انگور را دوست مي داشت، از آن بسيار خورد و همان دم وفات يافت.

اكثر مورخان غير شيعي نيز نقش اصلي مامون در شهادت امام را يادآور شده اند و نظر آنان را در اين باره، مي توان اين گونه طبقه بندي كرد:

1-تصريح به اصل مسموميت و شهادت امام؛

-ابن حجر مي نويسد: « علي بن موسي در سناباد شهيد شد»

-ابن جوزي مي نويسد:« چون خلافت را از دست رفته و آن را در نزد خاندان علي (عليه السلام) ديدند؛ علي بن موسي (عليه السلام) را سم خورانيدند.

ابن روزبهان خنجي معتقد است: « امام قائم هشتم و شهيدي كه با سم از دنيا رفت»

2-مسموميت به دست مامون

ابوسعيد گرديزي (متوفي 443 ق) مي نويسد: « از بهر مامون طبقي انگور آوردند. همي از آن بخورد و باقي به نزديك علي بن موسي الرضا رضي الله فرستاد كه مرا خوش آمد از اين انگور تو نيز بخور! و علي بن موسي الرضا بخورد، و هم آن شب بمرد و چنين گويند كه اندران انگور، زهر بود»

ابن شادي مي نويسد: « مامون او را به طوس زهر داد، اندر آب تازه بدست خويش»

مستوفي نيز معتقد است:

« بفرمان مامون در انگور زهرش دادند و بدان در گذشت»

بعضي ضمن بيان فوت امام، مسموم شدن حضرت توسط مامون را با كلمه « قيل؛ گفته اند» بيان كرده اند؛ ابن خلكان، ابن اثير، بلعمي، ابن حماد حنبلي و ابن خلدون از جمله آنهاست.

3- مسموميت به فرمان مامون؛

يعقوبي مي نويسد:

علي بن هشام، انار مسمومي به او خورانيد.

4- مرگ ناگهاني به دليل خوردن انگور؛

برخي، خوردن انگور بسيار را عامل مرگ ناگهاني مي دانند در اين ميان، عده اي هم با ترديد از آن ياد مي كنند مقدسي مي نويسد: درباره سبب مرگ او اختلاف كرده اند بعضي گويند وي را زهر داده اند و بعضي گويند كه او انگوري خورد و جان سپرد.

البته خوردن انگورخود بخود مرگ را در پي ندارد، حتي اگر خوردن آن زياد باشد، گرچه مروجان اين فكر سمي در انحراف اذهان از دخالت مامون در شهادت دارند، ليكن خوردن يا خوراندن انگور مسموم را نفي نمي كند.

توطئه مرگ ناگهاني

25- از چه زماني تلاش شد شهادت امام رضا (عليه السلام) را به مرگ طبيعي جلوه دهند و مامون عباسي را از مسموم كردن امام مبري مي دانند

مرگ ناگهاني امام، به عنوان افراطي ترين ديدگاه، ريشه در عصر مامون دارد؛ « وقتي كه امام علي بن موسي الرضا (عليه السلام) بيمار شد مامون نيز خود را به بيماري زد و وانمود كرد كه با هم از غذايي زهرآلود مسموم شده اند، اما علي بن موسي الرضا (عليه السلام) در همان بيماري از جهان رفت» به گزارش مورخان، انگشت اتهام حتي از دوران بيماري و مسموميت به سمت مامون بود

پس از شهادت امام، مامون خبر رحلت ايشان را يك شب و يك روز پنهان داشت. به گزارش ابوالفرج اصفهاني، خليفه عباسي بعد به محمدبن جعفر (عموي امام) و گروهي از آل ابي طالب كه در خراسان به سر مي بردند، اين فاجعه را اطلاع داد. همه را به بالين امام فرا خواند و جنازه حضرت را به همه نشان داد تا بدانند كه وي با مرگ طبيعي از جهان رفته است همه ديدند كه بر پيكر امام اثري از ضرب و زخم پديدار نيست.

ظاهرسازي مامون را مي توان در اين گزارش تاريخي به خوبي ملاحظه كرد:

« خبر داد مرا ابوالحسن بن ابي عباد و گفت: مامون را ديدم كه قبايي سفيد در برداشت و در (تشييع) جنازه رضا سر برهنه ميان دو قائمه نعش پياده مي رفت و مي گفت، اي ابوالحسن پس از توبه كه دلخوش باشم؟ و سه روز نزد قبرش اقامت گزيد و هر روز قرصي نان و مقداري نمك براي او مي آوردند و خوراكش همان بود، سپس در روز چهارم بازگشت»

ابن خلدون معتقد است كه « علي بن موسي الرضا (عليه السلام) به ناگاه در راه وفات كرد»

البته اين نگاه نيز نمي تواند منكر ريشه فوت شود. ابن خلدون خوراندن زهر توسط مامون را نفي مي كند و معتقد است كه مامون منزه از آن بود كه خوني به باطل ريزد، مخصوصا خون اهل بيت (عليهم السلام)

البته اينگونه دفاع از مامون از سوي ابن خلدون، به اعتبار مطالب و تحليل هاي او لطمه مي زند، چون همو درباره حيله گري و قتل از سوي خليفه، نقل مي كند كه مامون افرادي را براي قتل فضل بن سهل گماشت و پس از قتل او، آن را كتمان كرد و مجريان ان را كشت.

ردپاي جريان كتمان دخالت مامون در شهادت را از دربار مامون مي توان جست. چون اين فاجعه از همان آغاز توسط خليفه كليد خورد و مورخان وابسته به دربار نيز آن را اجرا كردند كه آشفتگي و اضطراب در نقل ها نشانگر وجود توطئه مبري ساختن خليفه است كه اين حركت مشكوك از نگاه تيزبينان دور نبود.

با دقت در متن تاريخي ذيل به اين نكته مي توان پي برد كه مامون در همان ايام نيز متهم بود:

عبدالله بن موسي در پاسخ دعوت مامون چنين نوشت:

« نامه تو به من رسيد. دريافتم كه چه مي گويي و چه هدف داري. تو همچون صيادي كمين گرفته اي و مرا مانند صيدي صحرائي فريب مي دهي.

تو حيله ها مي ورزي و هدف تو اين است كه خون من بر خاك بيفشاني.

من از اين دانه كه بر دام من افشاني حيرت دارم ميخواهي مرا به ولايت عهد خويش برگزيني و گمان مي كني از آنچه در حق رضا كرده اي خبر ندارم. شايد گمان تو اين باشد كه من هم هوس انگور زهرآلود كرده ام. همان انگور مسموم كه به دهان علي بن موسي الرضا گذاشته اي. يا گمان كرده اي كه من از زحمت تنهايي و استتار به جان آمده ام.

دوران بيماري

26- دوران مسموميت و بيماري امام چند روز بود؟

ابن طقطقي معتقد است كه امام پس از مسموميت، همان دم به شهادت رسيد. ليكن بيشتر مورخان بر اين عقيده اند كه از زمان مسموميت امام تا هنگام شهادت دو يا سه روز طول كشيد. درباره حوادثي كه در اين چند روز اتفاق افتاد، چند گزارش نقل شده است؛ از جمله:

1-حكايت كنند كه به هنگام بيماري امام، مامون به عيادتش آمد و گفت: مرا وصيتي كن. گفت زنهار از اينكه چيزي به كسي دهي آنگاه از كرده خويش پشيمان گردي.

2- مامون براي عيادت به بالين امام علي بن موسي الرضا (عليه السلام) آمد. علي بن موسي الرضا (عليه السلام) به خود مي پيچيد و مامون گريه مي كرد و مي گفت: بر من سخت دشوار است اي برادرم كه پس از تو در اين دنيا بسر ببرم. من آرزومند بودم كه ترا هميشه زنده ببينم از اين دشوارتر براي من حرف مردم است كه فكر مي كنند من ترا مسموم كرده ام. من خدا را گواه مي گيرم كه از اين تهمت مبرا هستم. امام علي بن موسي الرضا (عليه السلام) همچنانكه بخود مي پيچيد پاسخ او را داد.

 

تاريخ شهادت

27- امام رضا (عليه السلام) در چه تاريخي شهيد شد؟

امام در ماه صفر سال 203 ق در 55 سالگي به شهادت رسيد. آخر ماه صفر، مشهورترين قول درباره روز شهادت امام است. البته زمان هاي ديگري نيز در برخي از متون گزارش شده است كه آگاهي از آن لطمه اي به شهرت نظر نخست نمي زند.

1-21 رمضان

2- 23 ذي القعده

3- آخرين روز ذي الحجه

4- اول صفر

5-هفتم شوال

6-  هفدهم صفر

7-  سه روز مانده به آخر صفر

عمر امام

28- امام رضا (عليه السلام) در هنگام شهادت چند سال داشت؟

امام حدود 55 سال عمر نمود؛ بادقت در سال ولادت حضرت ( ماه هاي پاياني سال 148 ق) و سال شهادت ايشان ( ماه هاي آغازين سال 203 ق) اين سن به دست مي آيد؛ در آثار مكتوب شخصيت هاي ناموري چون كليني، شيخ مفيد، شيخ صدوق، ابن شهر آشوب، فتال نيشابوري، حلي و ابن اثير اين نظر  تاييد شده است.

برخي ديگر نيز سن امام را 44 و 49 دانسته اند كه ريشه اختلاف در سال ولادت امام است.

مكان شهادت

29- آيا امام رضا (عليه السلام) درشهر مشهد به شهادت رسيد؟

امام در دهكده سناباد از روستاهاي نوغان از توابع شهر طوس به شهادت رسيد.

كليني معتقد است:

« امام در دهي كه به آن سناباد از توابع نوغان گفته مي شد، به شهادت رسيد»

ابن طاووس مي نويسد:

« در سناباد طوس شهيد شدند»

يعقوبي مي نويسد:

« چون مامون به طوس رسيد رضا علي بن موسي بن جعفربن محمد (عليه السلام) در قريه اي كه به آن نوقان گفته مي شودو به شهادت رسيد»

ابن حجر نيز چنين مي نويسد:

« علي بن موسي در سناباد شهيد شد»

سناباد ده كوچكي در نوغان بود كه آن محل، بعدها مشهدالرضا، مشهد مقدس يا مشهد علي بن موسي الرضا (عليه السلام) نام گرفت.

مدفن امام

30-آيا مكاني كه امام رضا (عليه السلام) را به خاك سپرده اند همان محل شهادت حضرت مي باشد.

سناباد، محل شهادت و مدفن امام مي باشد و تمام مورخان بر اين نكته تصريح دارند كه امام در باغ و خانه حميد بن قحطبه واقع در اين محل، به خاك سپرده شد.

مجلسي مي نويسدك

« سناباد ده كوچكي در طوس بوده كه حميد بن قحطبه در آن خانه و باغي داشته وقتي حضرت رضا (عليه السلام) شهيد شد ايشان را آنجا دفن كردند»

زماني كه امام رضا به سمت مرو در حركت بودند، حضرت رضا(عليه السلام) در سناباد وارد خانه حميد بن قحطبه شدند، آنگاه نزد قبه اي كه مدفن هارون است رفته و خطي بر زمين ترسيم كرده و فرمود: [ اين جا تربت من است در آينده نه چندان دور خداوند اين مكان را محل اجتماع شيعيان و دوستداران ما قرار خواهد داد و به خدا سوگند هيچ زائري مرا زيارت نكرده و بر من سلام نخواهد گفت مگر اينكه خداوند به واسطه شفاعت ما آمرزش و رحمت خود را بر او واجب خواهد ساخت]

مقدسي (متوفاي 381 ق) مي نويسد:

« مردم طوس در دو جهان پيش هستند، در دنيا از آن روي كه پيش از ديگر مردم خراسان به اسلام گرويدند، در آخرت نيز از آن روي كه خدا مي گويد: يوم ندعو كل اناس بامامهم؛

علي (بن موسي ) رضا يكي از فاضل ترين امامان بود كه نزد ايشان است»

 

بر سر تربت ما چون گذري، همت خواه

كه زيارتگه رندان جهان خواهد بود

بر زميني كه نشن كف پاي تو بود

سال ها سجده صاحب نظران خواهد بود

 

 

هم جواري هارون

31- چرا امام رضا(عليه السلام)  در كنار قبر هارون دفن شده است؟

هارون الرشيد در سال 193هـ ق زماني كه به طوس مي رسد، فوت مي كند.

بدن او را در يكي از تالارهاي باغ منسوب به حميد بن قحطبه در سناباد دفن مي نمايند و مدفن او به بقعه هاروني معروف مي شود.

پس از طي 10 سال از اين واقعه، در سال 203هـ ق پيكر مطهر حضرت امام رضا (عليه السلام)  را نيز به دستور مامون، در اين مكان دفن مي نمايد.

امام پيشتر به محل دفن خود اشاره كرده بود كه « با سم كشته مي شوم و در كنار هارون دفن خواهم شد»

همچنين حضرت رضا (عليه السلام)  در مسير عزيمت به مرو، هنگامي كه در سناباد، داخل خانه حميد بن قحطبه شد و نزد هارون الرشيد رفت با دست مبارك خطي به يك طرف قبر كشيد و فرمود: اين موضع تربت من است و من در اينجا مدفون خواهم شد و به زودي حق تعالي اين مكان را محل تردد شيعيان و دوستان من قرار مي دهد. به خدا سوگند اگر شيعه اي مرا زيارت كند و بر من درود فرستد شفاعت ما اهل بيت و غفران و رحمت خداوند بر او واجب شود.

امام خود چنين فرموده بود؛

يدفنني في ذار مضيقه و بلاد غربه مرا در خانه دلتنگي و سرزمين غربت به خاك مي سپارند.

همجواري با هارون را در اين دو بيت از شعر دعبل خزاعي مي توان به نظاره نشست؛ شعري كه در كاشي ها معرق بالاسر حرم امام نقش بسته است:

قبران في طوس خيرالناس كلهم

و قبر شرهم هذا من العبر

ما ينفع الرجس من قرب الزكي و ما

علي الزكي بقرب الرجس من ضرر

دو قبر در طوس كنار يكديگرند؛ يكي قبر بهترين انسان ها و ديگري گور بدترين آنها و اين از عبرت هاي روزگار است.

نه هم جواري پليد با پاك به او سودي دهد و نه نزديك بودن انسان پاك با پليد به او زياني رساند.

خاكسپاري

32- امام رضا (عليه السلام)  را چگونه به خاك سپردند؟

مامون دستور داد امام رضا (عليه السلام)  را در بقعه (هاروني) پايين پاي هارون دفن كنند! و بدين وسيله ميان مردم نوعي تعهد نسبت به پشتيباني از خلافت ظالمانه اش به دست آورد.

چون خواستند قبر شريف آن حضرت را آنجا حفر كنند هر كار كردند زمين كنده نشد تا اينكه قبر را در مقابل مدفن هارون و بالاي سر او كندند. همان طور كه امام رضا (عليه السلام)  به اباصلت فرموده بود. آن مكان شريف به زودي براي قبر مطهر آن حضرت آماده شد و در قبر حفر شده، آب جمع شد كه در آن آب، ماهيان كوچكي بودند. ناگاه ماهي بزرگي درآمد و بقيه ماهيان را خورد. آنگاه قبر از آب تهي شد. از اين اعجاز مامون و حاضرين سخت شگفت زده شدند اين اعجاز با دعايي كه حضرت به اباصلت آموخته بود، انجام گرفت.

بعد از اين جريان، مامون از اباصلت خواست تا آن دعا را به او تعليم دهد ولي اباصلت قسم خورد كه فراموش كرده است. براي همين يك سال در زندان مامون اسير بود تا شبي با كرامت امام جواد (عليه السلام) آزاد شد.

به سرو باغ رضا مرتضاي خضر قرين

چراغ چشم سماوات و شمع روي زمين

سهيل دار سلام و خور خراسان تاب

شهيد مشهد و خسرو نشان توس نشين

حسن نهاد و علي نام و موسي گوهر

ذبيح نسبت و يحيي دل و مسيح آيين

فروغ طلعت او آفتاب اوج هدي

غبار درگه او كحل چشم حورالعين

 
منبع: http://www.epaqr.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=77&Itemid=131