رسیدن انسان به كمال و سعادت در اسلام به گونه ای برنامه ریزی گردیده كه در آن، هندسه اخلاق آدمى به دقیق ترین و زیباترین شكل ترسیم شده است .در این میان، برخی از عناصر اخلاقی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و نقش ستون را در ساختمان اخلاق انسانی ایفا می نمایند.

 

یكی از این مولفه های بنیادین، تواضع است كه یکی از صفات حسنه‌ اخلاقی بوده و در لغت به معنای «تذّلل» آمده و در مقابل «تکبّر» قرار دارد.(1)

 

 و در اصطلاح، عبارت است از اینکه انسان خود را نه تنها بالاتر از دیگران نبیند بلکه دیگران را بهتر از خود بداند.(2)

 

 به عبارت دیگر «تواضع» این است که انسان از مقام و جایگاهی که درآن قرار دارد راضی باشد؛ ولی در عین حال در دید خود، خود را پایین‌تر از آن مقام  قرار دهد. از اینرو «تواضع» غیر از خوار جلوه دادن خود است که در روایات ما به شدّت از آن منع شده است.

 

در روایتی از وجود مقدّس امام صادق - علیه السلام - به شاخصه ها و ملاکاتی از تواضع اخلاقی اشاره شده است: «تواضع آن است که در از نشستن در پایین مجلس راضی باشی و به هرکسی که برخورد کردی، سلام کنی و اینکه مجادله و ستیزه را ترک کنی؛ اگرچه حق با تو باشد و اینکه تو دوست نداشته باشی که تو را به تقوا بشناسند.»(3)

 

دقّت در موارد فوق نشانگر این مطلب است که پرهیز از خود برتربینی، هسته‌ مرکزی تواضع ممدوح و اخلاقی را تشکیل می دهد و هر رفتاری که شائبه‌ نوعی خودنمایی و اظهار وجود در آن باشد، از لحاظ اخلاقی مردود است و فعلی ضدّ اخلاق محسوب می شود.

 

لقمان حكیم در نصایح خویش به فرزندش، ‌به رابطه‌ وی با مردم اشاره نموده و او را به فروتنی با آنان توصیه می کند:« وَ لَاتُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لَاتَمْشِ فىِ الْأَرْضِ مَرَحًا...(پسرم!) با بى‏اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو...» ( لقمان/18)

 

در این آیه به دو صفت ناپسند كبر و غرور به عنوان از بین برنده‌ روابط صحیح اجتماعی اشاره گردیده، به‌طوری‌كه این صفات، انسان را در توهم خودبزرگ‌بینی نسبت به دیگران فرو برده و رابطه‌ او را با آنان قطع می كند.(4)

 

 بنابراین از او خواسته شده كه در برابر دیگران متواضع بوده و از آنجا كه آثار تكبر بیشتر در صورت نمایان می گردد؛ به سبب فروتنی و تواضع، با چهره به مردم توجه نماید.(5)

 

سفارشات و تاكیدات بی پایان اسلام به تواضع در برخورد با مردم، موجب گردیده است كه علما و مربیان اخلاقی جامعه، این حسنه اخلاقی را در شخصیت خود نهادینه نمایند و به عنوان الگویی برای دیگران مطرح گردند، گو اینكه در این زمینه، برخی گوی سبقت را از دیگران ربوده و به معنای واقعی كلمه، در برابر افراد متواضع و فروتن بودند.

 

« اولین بار در دانشكده فنى تهرانى بود كه از نزدیك دیدمش، آگهى زده بودند سلسله مباحث انسان شناسى. سر ساعت توى تالار شهید چمران بودم، چه قدر قشنگ حرف مى زد ساده و بى تكلف .

 

 بعد از جلسه رفتم جلو براى عرض ارادت، داشت جواب یكى دیگر را مى داد، صبر كردم ، حرفش كه تمام شد رو به من كرد: بله بفرمایید. سلام دادم و دستش را بوسیدم گفت : چرا این كار را كردى ؟ باید دست اینها را بوسید، به جوان ویلچر نشینى اشاره كرد: گفتم : آقا به ما دستور رسیده كه علما را احترام كنیم .

 

بلافاصله خم شد و دست مرا بوسید. با خنده گفت : به ما هم دستور رسیده تواضع كنیم، نمى دانستم از خجالت چه كار كنم پرسید از اولاد على هستى ؟ جواب دادم : از محبان على هستم . دوباره خم شد: دست محب على را باید دو بار بوسید، این را گفت و رفت.

 

خودم را مقید كرده بودم به شركت در جلسات استاد، اما شرمندگى آن روز دیگر اجازه نداد كه نزدیكش بروم . عاشوراى سال پیش بود كه علامه خودش روضه حضرت عباس ‍ -علیه السلام - مى خواند و از شدت گریه شانه هایش تكان مى خورد.

 

 

پارسال برایش كنگره نكو داشت گرفته بودند، كیف كردم، یكى یكى آمدند پشت تریبون، از علامه گفتند و او تمام مدت سرش پایین بود، و بعد خودش ‍ صحبت كرد و گفت: من امروز در خودم هیچ چیز بیشتر از روزى كه مى خواستم یاد بگیرم ضرب ماضى است یا مضارع، نمى بینم .

 

 من شایسته یك هزارم این حرفها نیستم . تنها من نه، كه همه لذت بردند از آن همه تواضع ؟ آخر برنامه كه داشتم بر مى گشتم دیدم استاد و همراهانش هم از پشت سر مى آیند ایستادم . دور و بر علامه حسابى شلوغ بود، اما او در همان شلوغى مرا كه از دور دید، بلند صدا كرد كه چه طورى محب على ؟ رفتم جلو سلام كردم و عرض ادب گفت : مى بینى آخر الزمان شده است، براى ما بزرگ داشت گرفته اند و خندید، دستش را دراز كرد براى خداحافظى دستم را جلو بردم كه یك دفعه ... باز هم در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بودم . داشت گریه ام مى گرفت .»(6)

 

البته باید اذعان نمود، مادامیکه انسان تصوّر صحیح و درستی از آنچه فضیلت است نداشته باشد، قادر نخواهد بود تا در جهت تحصیل آن قدم بردارد ، چنانكه درک ناصحیح از صفت تواضع، ممکن است انسان را در عمل به آن دچار اشتباه کند، و از همین روست كه مطالعه سیره علما مفید و راهگشا خواهد بود.


پی نوشت‏ها:

1.    فرید الدین طریحی، مجمع البحرین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص213

2.    محمد محمدی گیلانی، درسهای اخلاق اسلامی، تهران، نشر سایه، ص67

3.    محمد علی آبادی،الگوی زعامت، تهران، انتشارات لاهیجی، ص141

4.    ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، ج‏17، ص54.

5.    فضل بن حسن طبرسی،  تفسیر جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران ، ج‏3، ص281.

6.    فروغ دانایى ، ویژه نامه روزنامه رسالت، دى ماه 1377 ، ص 8

منبع: تبان