اخلاق محمدی(ص)؛ محور وحدت
داشتم به این فکر می کردم که این بحث در چه قالبی مطرح شود بهتر است؟ به نظرم رسید که خود اخلاق بهترین قالب است. دوستان عزیز جوان من، امروزه می گویند دنیا دنیای ارتباطات است یعنی دیگر مثل گذشته ها نیست که ارتباط آدم ها خیلی محدود باشد، قبلا شاید بیشتر ارتباط ها زمانی معنا پیدا می کرد که شما با افراد برخورد رودررو داشتید؛ ولی الان دامنه ارتباطات به لطف تکنولوژیهای امروزه گسترده شده است؛ البته هدفم از گفتن این جملات رسیدن به این نتیجه است که در ارتباط داشتن با دیگران اخلاق کلید اصلی یا تنها شاه کلید موجود می باشد.
بنابراین به نظر میرسد که ما باید وقت بیشتری را روی این موضوع صرف کنیم؛ باید اخلاقی را برای این رابطه هایمان تعریف کنیم؛ وقتی که به دنبال تعریف اخلاق برای این رابطه هایمان باشیم بعضی وقتها به دلایل زیادی نیاز به الگو برداری داریم؛ الگو هم باید کسی باشد که حداقل یکی از خصوصیات عمده اش داشتن صفاتی برجسته ای باشد که بتواند این همه حجم گسترده روابط امروزه ما را پوشش دهد.
آیا تا به حال فکر کرده اید که این فرد چه کسی می تواند باشد؟ آیا تا به حال جایی در مورد کسی؛ دانشمندی ، عالمی و دیگر شخصیت هایی که زندگی شان را مطالعه کرده اید، به خصوصیتی از آنها برخورده اید که با خودتان فکر کرده باشید که این فرد دارای چه صفات انسان دوستانه ای است که جهان تشنه ی ما نیاز به این خلقیات حسنه و خوب دارد، و این چنین خصوصیاتی می تواند قلب های جدا از یکدیگر امروز ما انسانها به هم گره بزند، تا بی تفاوت از کنار هم عبور نکنیم که هیچ؛ بلکه با برخوردهایی که نشانگر بزرگی وجودمان باشد، آنها را به خودمان جذب کنیم تا این دوره ی کوتاه مدت زندگی دنیوی را در کنار هم و با صلح و آرامش سپری کنیم.
به نظر شما چطور یک مسلمان می تواند ادعا کند که رهرو پیامبری مثل محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) است در حالی که بویی از اخلاق پیامبرش را در خود ندارد. پیامبری که در قرآن با عنوان رحمت برای جهانیان ذکر شده است(1). کشور ما از تنوع قومیتی و مذهبی فراوان برخوردار می باشد؛ بهترین الگوی ما برای زندگی در بین این همه تنوع، نیاز به قلب بزرگی است که دارای خلقیاتی باشد تا بتواند مثل دریا همه را در خود جا بدهد و از همنشینی با این همه تنوع احساس دلتنگی نکند، وتا می تواند دلسوز برای آنها باشد.
قرآن درمورد پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) می گوید: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ «گویی می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست بدهی، به خاطر این که آن ها ایمان نمی آورند.» یا رفتار پیامبر را با کفار قریش بعد از فتح مکه ملاحظه کنید؛
رو به مردم کرده، فرمود: «مَا ذَا تَظُنُّونَ یَا مَعْشَرَ قُرَیش! قَالُوا خَیْراً ، أَخٌ کَرِیمٌ وَ ابْنُ أَخ کَرِیم وَ قَدْ قَدَرْتَ! قَالَ: وَ أَنَا أَقُولُ کَمَا قَالَ أَخِی یُوسُفُ لاَ تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ. «چه گمان می برید، ای جمعیت قریش که درباره شما فرمان دهم؟ آن ها در پاسخ گفتند: ما از تو جز خیر و نیکی انتظار نداریم. تو برادر بزرگوار و بخشنده و فرزند برادر بزرگوار ما هستی، و اکنون قدرت در دست تو است. پیامبر فرمود: و من درباره شما همان می گویم که برادرم یوسف درباره برادرانش به هنگام پیروزی گفت: امروز روز سرزنش و ملامت و توبیخ نیست!» آن گاه با جمله: «اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ»؛ «بروید همه آزادید.»[ همه را مورد عفو و گذشت قرار داد.
دوستان عزیز من لطفا دقت کنند، این اتفاقات در 1400 سال پیش در یک موقعیت جنگی اتفاق افتاده است، جنگ شرایط خاص به خودش را دارد آن هم در 1400 سال پیش در دوران عربستان آن زمان؛ نه اینکه دنیای امروزه ما باشد با این رشد و بلوغ فکری که مردم نسبت به مضرات جنگ دارند و با این همه سازمانهای عریض و طویل حقوق بشر و... .
از این گونه رفتارها را در تاریخ نسبت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) کم نداریم در مورد پیامبر عزیزتر از جانی که دلها را تسخیر کرده بود و همین بود که باعث می شد مردم فوج فوج به اسلام روی بیاورند. پس لحظاتی درنگ و خلوت لازم است واندیشه کردن در اینکه ما ادعای رهروی چنین پیامبری را داریم. چگونه کسی می تواند چنین ادعایی کند حال آنکه نمی تواند در کنار بردار اهل سنت خودش زندگی کند.
تاریخ سرشار از مهر و محبت و مهربانی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) در حق کفارو یهودی و نصاراهایی که زندگی تحت حکومت آن حضرت را بر سایر کشورها وبلادها ترجیح داده اند.پیامبری که همه آدمیان را، بدون استثنا، هم چون فرزندان دلبند و پاره تن خود می دانست و خیر و هدایت همه شان را می خواست؛ می فرماید: «إِنَّما بُعِثْتُ رَحمة»[3]؛ «همانا من، رحمتی(فراگیر) برانگیخته شده ام.»
پس بیایید در شکر این نعمت الهی که ما را در میان امت چنین پیامبر رئوفی قرار داده؛ نهایت تلاشمان را برای شبیه سازی خودمان و نزدیکتر شدن هر چه بیشتر به چنین خلاقیات حسنه ای را داشته باشیم. زادروز پیامبر رحمت و مهربانی می تواند بهانه ای باشد برای اندیشیدن و تصمیم گرفتن برای اینکه تلاش کنیم تا هرچه بیشتر فاصله های خودمان را با این الگوی جهان بشریت کمتر کنیم.
(1)وَما اَرْسَلْناکَ اِلّا رَحْمَةً لِلعالَمینَ. (ای پیامبر). ما تو را فرستادیم تا رحمتى بر اهل عالم باشی (قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه 107 )
(2)آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج10، ص66؛ ج20، ص282؛ به نقل از: تفسیر قرطبی، ج5 ، ص3487و بحارالانوارج21، ص109
(3)دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج3، ص75؛ از: الوفاء بأحوال المصطفی، ج2، صص421 و 439..
+ نوشته شده در دوشنبه هفتم دی ۱۳۹۴ ساعت 17:36 توسط محمّد رضائی
|