نگران نباشید خداوند باز هم مهمانی دارد!

نگران نباشید خداوند باز هم مهمانی دارد


بالاخره ماه مبارک رمضان نیز سپری شد و عده ای سربلند از این مهمانی آسمانی بیرون آمدند و عده ای سرخورده و در حسرت که چرا در این مهمانی با شکوه شرکت نکردند،ولی با این وجود وانمود می کنند که خوشحالند و در گرمای طاقت فرسای تابستان گرسنگی و تشنگی را تحمل نکردند،اما مگر می شود که آدمی با گوش فرا دادن به دستور شیطان و بنده او شدن،احساس رضایت و خوشحالی کند .

ادامه نوشته

کاش همه شبها شب قدر بود

دخترک این پا وآن پا می‌کرد تا نوبتش شود.

«یک کیلوسبزی خوردن... یک کیلوسبزی خوردن ریحونش زیاد باشه»!

مدام این را باخودش تکرار می‌کرد.

سبزی فروش، سبزی‌ها را روی ترازو گذاشت و گفت:

«گفتی چند کیلو حاج خانوم؟»

پیرزن یک قدم جلو‌تر آمد و گفت:

«۳کیلو... بعد هم به زن جوانی که کنارش ایستاده بود

گفت: «می‌خوام امشب آش بدم. شب قدره، خیلی ثواب داره».

بعد همانطور که سبزی را درون زنبیل چرخدارش می‌گذاشت

گفت: «چه قدر شد؟»

سبزی فروش ابرو‌هایش را بالا کشید و جواب داد:

«۵۰۰۰تومن». پیر زن با ناراحتی گفت:

«مگه سبزی کیلوچنده؟ مگه کیلویی ۱۷۰۰تومن نبود؟»

سبزی فروش اخم کرد و با صدای بلندی جواب داد:

«همینه که هست حاج خانوم. نمی‌خوای برو جای دیگه!».

پیرزن پول را داد و همان طور که سلانه سلانه دور می‌شد،

گفت: «چند تومن کمتر یا بیشتر برای من فرقی نمی‌کنه...

تو آتیش جهنمو به این راحتی برای خودت نخر».

سبزی فروش خواست حرفی بزند،

اما حرف راست، جواب نداشت.

حرف پیرزن دهانش را بدجوری بسته بود.

احساس کرد داغ شده است.

پیر زن طور غریبی شرمنده‌اش کرده بود.

آب دهانش را قورت داد و به دخترک گفت:

«تو چی می‌خوای عموجان؟»

دختر با صدای بلند جواب داد:

«یک کیلو سبزی خوردن... ریحونش زیاد باشه!»

سبزی فروش، سبزی را کشید و به دست دخترک داد.

دخترک انگار که ترسیده باشد مِن مِن کنان گفت:

«وای... پولم نیست... گم شده...

حالا چکار کنم عمو... حالا چه جوری سبزی بخرم؟

مامانم دعوام می‌کنه».

سبزی فروش اما داد نزد.

عصبانی هم نشد.

هنوز عرق شرم روی پیشانی‌اش مانده بود.

آرام گفت: «عیبی نداره عموجون.

به مامانت بگو سبزی صلواتی بود».

دختر هم با خودش تکرار کرد:

«سبزی صلواتی بود... سبزی صلواتی بود»

بعد‌‌ همان طور که با خوشحالی می‌دوید، فریاد زد:

«ممنون خداجون... کاش همه شبا، شب قدر بود!»

حرف دخترک خیلی ساده بود،

اما بغض سنگینی شد و توی گلوی سبزی فروش جاخوش کرد.

ويژه نامه شهادت حزن انگيز حضرت امير المومنين سلام الله عليه


براي مشاهده ويژه نامه كليك كنيد.


ويژه نامه شبهاي قدر

براي مشاهده ويژه نامه كليك كنيد.


ويژه نامه ولادت با سر سعادت حضرت امام حسن مجتبي سلام الله عليه

براي مشاهده ويژه نامه كليك كنيد.


ماه نیمه ماه خوب خدا

ماهِ نیمه‌ماه خوب خدا

سلام به ماه خدا

سلام به سحرها و افطارهای به یادماندنیش

سلام به رمضان ماه خوب خدا

سلام به این ماه مبارک که ثانیه ثانیه اش رحمت است و شب ها و روزهایش قرین برکت

سلام به روزهای مبارکش که عطرآگین میلاد فرزند مولود کعبه است این روزها

اولین فرزند اولین امام و پیشوای شیعیان الهی

 

ادامه نوشته

خدیجه سلام‌الله‌علیها؛ همسنگری باوفا

خدیجه سلام‌الله‌علیها؛ همسنگری باوفا

"به خدا سوگند که هرگز بهتر از او نصیبم نشده! وی هنگامی به من گروید که دیگران تکفیرم کردند و هنگامی مرا تصدیق کرد که دیگران به تکذبیم پرداختند و هنگامی با دارایی اش به یاری من شتافت که دیگران محرومم ساختند. و خداوند از او، نه از زنی دیگر، به من فرزند عنایت کرد."

ادامه نوشته

ويژه نامه ماه مبارك رمضان


براي مشاهده ويژه نامه كليك كنيد


ماه رمضان و بی کرانی رحمت خداوند

دعا


ماه رمضان، ماهی است عظیم که خداوند در آن حسنات را می‌افزاید و گناهان را محو می‌کند و درجات را بالا می‌برد. هر کس در این ماه صدقه دهد خداوند او را می‌آمرزد و هر کس در حد توانش نیکی نماید خداوند او را می‌بخشد.

ادامه نوشته

استادالعارفین و ماههای سه گانه



آفریدگار مهربان با بهانه های مختلف در صدد بنده نوازی است. ماه های سه گانه رجب،رمضان و شعبان ماه هایی هستند که خداوند از سر لطف رحمت ویژه ای بر بندگانش فرو می فرستد و درب های رحمتش را به روی بندگانش باز می کند.

ادامه نوشته

نامه دردمندانه حجت الاسلام و المسلمین آقای قرائتی درباره مهجوریت قرآن



در آستانه فرا رسیدن ماه مبارك رمضان، ماه بهار قرآن از سوی مفسر قرآن و رئیس ستاد اقامه نماز حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، نامه سوزمندانه و در خور تأملی به فرهنگیان قرآنی جامعه به ویژه مبلغین و دلسوزان قرآن نوشته شده است.

ادامه نوشته